نا امیدی به ازدواج و تنها موندن تا اخر عمر

گزارش
پرسش

لطفا به طور خلاصه توضیح دهید که چرا شما میخواهید این پرسش را گزارش کنید

گزارش انصراف

من یه مرد ۳۴ ساله هستم بسیار عاطفی و با اخلاق و دل رحم و مهربون طوری که همه ازم سوء استفاده میکنن یه بار ازدواج کردم با دختری که خیلی دوسش داشتم عاطفی عاطفی به هیچ وجه نمی خواستم از دستش بدم شب بعد از عقدمون تو رختخواب بهم گفت نگرد نیست خوردم زمین پرده ندارم دختر نیستم منم چون دوسش داشتم و نمیخواستم از دستش بدم گفتم برام مهم نیست و ادامه دادم دختر خوب و پایه ای بود توی۳٫۵سال زندگی باهش ۵تا مسافرت رفتم خیلی بهم خوش میگذشت باهش. بهترین دوران زندگیم شده بود اما بعد از یه مدت بهش مشکوک شدم بعضی وقتا جیم میشد از مهربونی و حرف شنوی من استفاده میکردو غیب میشد و… پیگیری شدم فهمیدم دوست پسر داره هم بامنه هم بادوست پسرشه نا مرد باورش برام سخت بود نه میتونستم باور کنم نه میخواستم باور کنم. اخرشم مچشو گرفتم همه لوازمامو گذاشتم از خونمون فرار کردم مجبورشدم کل زندگی خوش و خاطرات عالی و بزارام فرار کنم با یه عالم غم از دست دادن یه زندگیه درجه یکم افسرده شدم مریض شدم فلج شدم دکترا گفتن ام اس داری درمان شدم دیگه فلج نیستم ولی توان کار کردنو دیگه ندارم ومیترسم تا اخر عمر تنها بمونم شاید البته خداروشکر تک پسرم حقیقت وضع مالیه بدی هم نداریم ولی متاسفانه نه اهل دوست دختر بازی هستم نه رل این حرفا کلا بدم میاد و گناه میدونم و بی وجدانیه به نظرم وجدانم نمیزاره به نظرم دختر ابروی خانواده و حرمت داره

حل شده 0
مغز و اعصاب 1 پاسخ 250 مشاهده 0

درباره نویسنده

پاسخ ( ۱ )

  1. دکتر زهره خواصی
    0
    اسفند ۲۵, ۱۴۰۱ در ۵:۵۲ بعد از ظهر

    لطفا به طور خلاصه توضیح دهید که چرا شما احساس می کنید این پاسخ باید گزارش داده شود

    گزارش انصراف
    سلام خدمت شما بهتر است با مشاور یا روانپزشک مشورت کنید.
    بهترین پاسخ

ارسال پاسخ