سلام.خواهرم سی ساله و مجرد است،از بچگی منزوی بود و یکبار ادعا کرد که شخصیت مذهبی مهمی است و با انبیاء رابطه فکری دارد و چند ماه اینجوری بود و حس افسردگی کمی هم داشت اما علامت چشمگیر او عواطفش هستند مثلا اگر بشنود یکی از اعضای خانواده تصادف کرده خوشحال میشود یا دوست دارد بیماری وخیمی پیدا کند مثلا آرزو دارد به سرطان مبتلا شود؟سوال:به چه اختلالی دچار است ومشکلش جدیست؟چون خودش بیماریها را دوست دارد میگوید هرگز به پزشک مراجعه نمیکند!چه کنیم؟